موضوع عدم ادامه حضور سران فتنه در حصر از مواردی محسوب میشود که این روزها روزنامهها، نشریات، سایتها و سایر تریبونهای رنگارنگ موسوم به «زنجیرهای» بهشکلی حسابشده مورد توجه قرار میدهند.
همچنین تکرار دائمی نام «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» بدون آنکه جرایم آنها مورد توجه قرار گیرد از جمله برنامههای این «رسانههای زنجیرهای» در هفتههای گذشته بوده است.
در این بین اما بعضی افراد کوشش میکنند تا نقشی فعال در زمینه آزادسازی سران فتنه ایفا کنند؛ نقشی که اجرایش یقیناً با نادیده گرفتن حقایقی مسلم و وقایعی غیرقابل فراموش شدن همراه است.
فشار بر دولت «تدبیر و امید»
از جمله خطوط تبلیغی مورد نظر افرادی که نام «اصلاحطلب» را یدک میکشند، از دوران تبلیغات انتخاباتی دکتر «حسنروحانی» تاکنون، رفع حصر سران فتنه بوده است بیآنکه جرایم آنان مورد اشاره قرار گیرد.
در این بین وعده آزادی این دو از سوی رییسجمهور نیز با جملاتی محتاطانه بیان شد؛ جملاتی که نشان میداد وی عمق نفرت عمومی نسبت به حامیان و عاملان و مجرمان فتنه88 را درک کرده است.
در ادامه اما با تشکیل دولت «تدبیر و امید»، اقلیت «اصلاحطلب» که شکست خود در انتخابات دور یازدهم ریاست جمهوری را با حمایت از «حسن روحانی» و رد شدن از «عارف» پنهان کره بود، با سروصدای فراوان خواستار آزادی فتنهگران شد.
متأسفانه نخستین فشارها از سوی این افراد بر دولت «حسن روحانی» وارد شد و این در حالی بود که عناصر «اصلاحطلب» در دانشگاهها، بدنه مدیریت جدید وزارت علوم، وزارت بهداشت، ریاست بعضی سازمانهای دولتی، شورای شهر و رسانههای متعدد، کوشش کردند تا این خواسته نامعقول را یک تقاضای مردمی جلوه دهند! تا از این رهگذر ضمن وارد کردن بار روانی بر کل بدنه دولت، اعمال ساختارشکنانه خود در سال88 را موجه جلوه دهند.
فشار بر ملت، انتقام سالهای گذشته
از سوی دیگر توپخانه تبلیغاتی اصلاحات که هرگز از فشار بر ملت ایران ابایی نداشته است، با مطرح نمودن و درشتنماییی ادعاهایی نظیر خزانه خالی، موجود نبودن کالاهای اساسی به میزان کافی، عدم امکان ادامه پرداخت رایانهها، تلاش برای تعطیل کردن طرحهای رفاهی و عمرانی همچون مسکن مهر، القای کمبود برق و گاز و آب و .... تلا ش دارد تا با درگیر کردن ملت ایران در مسایلی ساختگی و سلب امنیت روانی آنها، فشاری جعلی را بر زندگی اقشار میانی و ضعیف جامعه وارد کند.
اصلاحطلبان که سالهاست قافیه رقابت سالم را باخته و از گزینش شیوههای ناسالم ابایی ندارند، در تلاش هستند با این شیوه، ضمن ایجاد «انحراف» در خواستههای عموم مردم جهت ادامه حصر و یا محاکمه «سران فتنه»، توان عمومی برای مقابله با فتنه88 را کاهش دهند.
در این شیوه البته ردپای انتقامگیری نیز بهوضوح قابل مشاهده است. انتقامی که باید از «ملت» ایران گرفته شود. همان ملتی که از تیرماه سال88 تاکنون دست بسیاری از افراد خاص و جریانات مسألهدار را از شریانهای حیاتی جامعه دور کردند و حمسه «9دی» را در کارنامه اعمال خویش بهثبت رساندهاند.
درهر صورت برای رفع اتهام از خائنان و اغتشاشگران سال88 که اهانت به تصویر امام خمینی(ره) وعاشورای حسینی هم موجبات تکدر خاطر آنها را فراهم نکرد و آنها که آشوبطلبان ظهر عاشورای همان سال را «مردمان خداجو» نامیدند، ابتدا باید مردمی را از صحنه دور کرد که در روز «9دی»، یکصدا خواهان محاکمه و اعدام سران فتنه شدهاند و سالهاست که بهدرستی دست مدعیان اصلاحات را از مناصب حاکمیتی دور نگهداشتهاند.
فشار بر نظام جمهوری اسلامی
حضور عناصر نزدیک به جریان اصلاحات در شورای شهر تهران و سیاسیسازی امور جاری و عمرانی شهر تهران، تلاش برای تحمیل وزرای افراطی اصلاحطلب در وزارتخانههای «علوم»، «آموزش و پرورش» و ورزارت «ورزشوجوانان» که با همراهی همه «رسانههای زنجیرهای» و فعالان رسانهای نزدیک به آنها انجام گرفته است، بخشی از پروژه فشار بر نظام جهت رفع حصر فتنهگران محسوب میشود.
در این بین خبرسازی فرزندان یکی از سران فتنه درهنگام ملاقات حضوری با وی، اعتراض گسترده به صداوسیما جهت پخش مستندهای افشاگرانه علیه جریان فتنه88، بزرگنمایی دستاوردهای توافق اخیر هستهای به قیمت نادیدهگرفتن خون شهدای هستهای و پیمانشکنیهای طرفهای بیگانه، کوشش برای حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و نظایر آنها را نیز میتوان در همین راستا ارزیابی کرد.
16آذر و همه توان اغتشاشطلبان مدعی قانونمداری
روز 16 آذر سال 92 همانطور که انتظار میرفت، همه توان پیادهنظام فتنه، نشریات و رسانههای معلومالحال داخلی و خارجی، کمپینهای موجود در شبکههای اجتماعی خارجی و تشکلهای غیرقانونی نزدیک به افراطگرایان موسوم به «اصلاحطلب» به میدان آمد تا شاید مانند 16 آذر سال 88، خاطره تلخی همچون اهانت به تمثال مبارک حضرت امام خمینی(ره) را آفریده و با موجسازیهای خبری و ایجاد تنش در دانشگاهها، اهداف خود را محقق کند.
این تلاشهای هدفمند از روزهای قبل از 16آذر قابل مشاهده بود تا آنجا که «هاشمی رفسنجانی» در دیدار با فعالان افراطی و گردانندگان سابق و فعلی بعضی تشکلهای غیرقانونی و بدسابقه اصلاحطلب فعال در دانشگاههای تهران، سخنان مسألهسازی را بیان کرد. این امر موجب شد تا یکی از دیدارکنندگان در صفحه شبکه اجتماعی خود مدعی شود که «هاشمی رفسنجانی» آنها را دعوت به تجمعات دانشجویی کرده است تا نهایتاً حصر «سران فتنه» شکسته شود! ادعایی که هنوز از سوی دفتر «رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام» تکذیب نشده است.
افکار پریشان و نقشههای شوم
بهنظر میرسد برخی افراد افکار شومی در سر دارند. آنها میکوشند تا فتنه88 را زنده کنند و طبیعتاً از اکنون خیز بلندی برای تصاحب کرسیهای مجلس آینده برداشتهاند که البته این موضوع را نیز نفی نمیکنند.
حامیان فتنه که نمیتوانند اعمالشان مبنی بر رفتار ساختارشکنانه، اغتشاشطلبیها، همکاری با رسانهها و سرویسهای اطلاعاتی بیگانه، حمایت از خواسته دشمنان در روز قدس، نادیده گرفتن قانون و نظر اکثریت جامعه و اهانتهای به مقدسات را توجیه کرده و از خود دفاع کنند، با هدف مظلومنمایی میکوشند تا با تأکید بر رفع حصر «سران فتنه»، همچون روند همیشگی خویش، جوی احساسی ایجاد کنند و فضای جامعه را به سمت خویش بازگردانند که این حرکت(مطرح نمودن مکرر رفع حصر) را می توان مانند «تنفس دهان به دهان» به فتنه ای دانست که چهارسال پیش دچار مرگ مغزی شد، که البته تنفس مصنوعی نیز در مورد مرگ مغزی جایگاهی ندارد!
«افراطیون» مدعی «اصلاحات» بهخوبی میدانند که جایگاهی در بین عموم مردم ندارند و اگر بخواهند نقشههای شوم خود را عملی کنند، باید حتماً در ابتدا برای بازسازی چهره خود نزد مردم و تودههای اجتماع اقدام نمایند و این امر محقق نمیشود مگر با شانه خالی کردن از بار مسئولیت آشوبآفرینیها و خیانتهای فتنه88 و برای این امر چه راهی از رفع حصر فتنهگران بهتر و سهلالوصولتر؟
منبع: فرهنگ